توپ بازی پارچه ای هفت رنگ را پریروز به دختر کوچولویی هدیه دادم و بالطبع عکسی برای نمایش ندارم، توپ بسیار ساده شامل دو رنگ زرد و سفید بود و کانسپت هفت رفت در آن مشاهده نشد و نه متاسفانه بویی از رنگهای شفاف و درخشان دیجی کالا نداشت. تمام نکته ها منفی نیستند، جنس پارچه بکار گرفته شده نرم و لطیف بود و کاملا مناسب بازی در دستهای یک نرم یک کودک. از جانب دیگر ساخت این نوع کالاها موجب اشاعه مثبت آپارتمان نشینی می شود، امروزه روز دیگ متاسفانه حتی از یک حیات کوچک جلویی منزل مامان بزرگ هم محروم شده ایم، و اگر خیلی شانس داشته باشیم از یک محیط 70 متری " ماکسیمم" بعنوان یک آپارتمان ویا بهتر است بگویم زیر یک سقف هفتاد متری کارتونی با ملات درجه دوازدهم ساخته شده، زندگی می کنیم و برای داشتن یک زندگی زناشویی عادی باید با شرایط آلودگی صوتی، بوی پیاز داغ که روی لباسهای تازه شسته شده مان می نشیند و یا کنترل کردن دویدن و هیجان زدگی های بچه دلبندان باشیم و دائم او را کنترل کنیم که " توی خونه جای دویدن نیست! توی خونه جای اسکیت سواری نیست! توی خونه جای توپ بازی ( اون هم توپ سنگین بسکتبال! که اصلا) نیست! پس باید این دیواری که تا ثریا کج رفته را، خراب کنیم و دوباره آنرا از نو صاف بسازیم؟ یا با چند میل گرد و مصالح دیگر، سعی در صاف نگه داشتن دیوار کج، باشیم؟
من اصن مزدوج نیستم که حتی بچه داشته باشم، ولی این پرسپکتیوهای پر اعوجاج را هم در زندگی دیگران دیده و می بینم، آزادی چیزی نیست که آن را از کسی بگیریم و یا به کسی بدهیم، آزادی نهالی است بسیار کوچک که با هوشیاری و بیداری وجدان، زنده می ماند و به آزا دگی مبدل می شود. یکی از قدم های مهم و برازنده جوامع بزرگ و دیرینه متمدنی چون ایران، نه هر قرن، بلکه هر لحظه باید با پیشرفت های کل-عام-جهانی، بجا انداختن مهره ای اساسی از شهرنشینی، ایرانشهری، آپارتمان نشینی بوده و هست که شخصا موجب خوشحالی من شد هنگامیکه با چنین تولیداتی از جانب تولیدی های داخلی مواجه شدم.
از این به بعد امیدوارم کنی هم سلیقه به اسباب بازی های بی صدایمان اضافه کنیم!