تجربه موفقیتم رو گفتم حتما باهاتون در میون بذارم .
یک روز مادرم من رو صدا زد و گفت هیچی توی خونه نداریم و فقط یه کد تخفیف دیجیکالا داریم ،
برو باهاش به چیزی بخر از گرسنگی نمیریم ،
من هم این لوبیا هارو سفارش دادم ،
اولش مادرم منو تنبیه کرد و گفت اینا چیه خریدی این به کجای ما میرسه . و از پنجره ریختشون پایین که پرنده ها بخورن .
فرداش دیدیم درخت لوبیای سحر آمیز دراومده و ازش رفتیم بالا و تخم طلا اوردیم و پولدار شدیم .
الان خودمون شرکت لوبیا سازی داریم و لوبیا میزنیم .