"کتاب رنجهای ورتر جوان نوشته گوته رو چند وقت پیش دست گرفتم و باید بگم یکی از بهترین تجربههای کتابخونیم بود! از همون صفحه اول، قلم گوته منو جذب کرد؛ پر از توصیفات ریز و عمیق که انگار داری خودت توی اون فضای قرن هجدهمی قدم میزنی. داستان ورتر، این جوون پرشور و احساساتی که عاشق دختری میشه که نمیتونه داشته باشه، واقعاً قلب آدم رو به درد میآره. نامههاش به دوستش ویلهلم پر از حس زندگی، امید و در عین حال ناامیدیه، طوری که بعضی جاها حس میکردم خودم دارم اون عشق نافرجام و رنج رو تجربه میکنم. ترجمه کتاب هم خیلی خوب بود، روان و قابل فهم، جوری که اصلاً حس نکردم چیزی از حس اصلی داستان کم شده باشه. شخصیتپردازیها هم عالی بودن، مخصوصاً خود ورتر که با همه پیچیدگیهاش خیلی واقعی به نظر میاد. تنها چیزی که شاید یه کم اذیتم کرد، پایان تلخ و سنگینش بود؛ واقعاً دلم گرفت و تا چند ساعت بعدش هنوز تو فکرش بودم. ولی همین عمق احساسیه که این کتاب رو به یه شاهکار تبدیل کرده. به نظرم هر کسی که به ادبیات کلاسیک، داستانهای عاشقانه و تراژدیهای عمیق علاقه داره، نباید این کتاب رو از دست بده. یه اثر بینظیر که هنوزم بعد از این همه سال تازگی داره!"