1403

داستان در دهه‌ی ۵۰ میلادی آغاز می‌شود. رابرت و دوستش مایک پسرهایی کنجکاو، با انگیزه‌هایی بزرگ بودند. وقتی که بزرگ شدند، می‌خواستند ثروتمند شده و پول زیادی دست‌وپا کنند؛ اما اینکه دقیقاً چگونه به این هدف برسند را نمی‌دانستند. بعد از تلاش ناکامشان در تولید سکه از جلد خمیردندان، دو پسر تصمیم گرفتند که کمی راهنمایی بگیرند. از پدرانشان پرسیدند که چطور می‌توانند پولدار شوند. همان‌طور که انتظار می‌رفت، پدر تحصیل‌کرده اما بی‌پول رابرت، پاسخ داد: «به مدرسه برو، درس بخوان و یک کار خوب پیدا کن.» این نصیحتی آشنا اما گمراه‌کننده است. اگر این توصیه را دنبال کنید، شما همه‌ی زندگی‌تان را در حال شکستن کمرتان برای افزایش حقوق خواهید گذراند؛ درحالی‌که دیگران: دولت، صاحب‌خانه، رئیس و …، بیشترِ ثمره را می‌برند. به‌عبارت‌دیگر، حرف پدر رابرت این بود که: «برو و به این سگ‌دویی بی‌حاصل ملحق شو؛ روند بی‌پایان کار کردن برای همه، به‌غیراز خودت.» حال، بسیاری از افراد هنوز توصیه‌ی پدر بی‌پول را دنبال می‌کنند؛ اما بسیاری از آن‌ها این کار را به خاطر یک احساس ترس قوی، از فکر تخطی کردن از انتظاراتی که جامعه، درون ما نهادینه کرده است انجام می‌دهند. آن چیزی که ما را به ثروت می‌رساند، یک شغل خوب است؛ این چیزی است که به ما گفته می‌شود و ما در کودکی به‌سختی درس می‌خوانیم تا در بزرگ‌سالی حتی سخت‌تر کار کنیم و نتیجه؟ شاید فقیر نشویم؛ اما قطعاً چنان پولدار هم نمی‌شویم.

12

رابرت کیوساکی

انتشارات ندای معاصر

978-600-8866-31-2 978-60978-600-9896-66-0 0-9896-58-5 978-600-9896-67-7

سرمایه گذاری

انگیزش و موفقیت (فلسفه و روان‌شناسی)

فارسی

رقعی

شومیز

تحریر

ایران

4

744

600 گرم

ترجمه دقیق و روان و چاپ و صحافی عالی و طرح جلد های زیبا