عنوان کتاب یه جورایی، خلاصه تمام محتوای کتاب هستش. بنده تا صفحه صد و پنجاه مطالعه کردم و کتاب رو گذاشتم کنار. نویسنده با گفتارهای متفاوت و به وسیله پژوهشهای انجام شده، در تلاش هستش که به خواننده اینو بگه که، کار عمیق، ریشه خلاقیت و موفقیت هستش. یعنی اگر میخواید در این زمونه در جایگاه خوبی قرار بگیرید و یا ایده متفاوتی برای ارایه داشته باشید، باید بتونید کار عمیق انجام بدید. کار عمیق هم یعنی کار کردن با بالاترین تمرکز و به دور بودن از حواسپرتیها. از جمله حواسپرتیهایی که نویسنده روشون تاکید کرده، ایمیل، موبایل، شبکههای اجتماعی و نوتیفیکشنهای نرمافزارهای مختلف هستش. یعنی ایشون میگه باید مدتی (چه برای چند ساعت باشه، یا روز یا ماه) از این عوامل به دور باشیم تا بتونیم تمرکز خودمون رو در هنگام کار بالا ببریم. به این شکل میتونیم کارهامون رو با کارایی بیشتری انجام بدیم. در این راستا تکنیکهایی رو (مثل اولیتبندی کارها، مدیتیشن، دوری از موبایل و ...) هم معرفی میکنه ولی نمیدونم چرا از نظر بنده، کتاب سطحی بود. یعنی آنچنان مطلب متفاوت و خاصی نداشت که ادم ازش چیز جدیدی یاد بگیره. چون هر کسی میدونه که هر چقدر تمرکزش بیشتر باشه (که از هر طریقی به این نقطه برسه)، خروجی بهتری در هر کاری خواهد داشت. حالا نویسنده این مطلب رو به اشکال مختلفی میخواد به خواننده ثابت کنه. خلاصه کتاب تا جایی که بنده خوندم فکر کنم همین مطالب بود یعنی: سعی کنید به هر نحوی عوامل حواس پرتیهای خودتون رو کم کنید تا عملکرد بهتری داشته باشید.